امروز که از بازار عبور می کردم، همه چیز دیدم و حس کردم الا ماه رمضان را
نمی دانم چرا چند سال است که دیگر از روزه خواری ابایی نداریم
چرا خیلی راحت از کنارهم رد می شویم و خیلی راحت تر از آن دهانمان می جنبد
زنها بطری به دست، مردها سیگار در لای انگشتان
چه شده است ما را، چه چیزی باعث شده زشتی کارهایمان نمودار نشود
چرا ضدارزش ها دیگر ارزش شده؟؟
خیلی راحت، درد معده، ضعف بسیار جزیی را بهانه می کنیم و از طاعت خدا سر باز می زنیم
مگر نه اینکه امر خداست و واجب؟؟؟
مگر نه اینکه 30 روز است از 365 روز سال
یعنی ما آنقدر بی ایمان و خود سر شده ایم که سر باز می زنیم از امر خدا
خدایی، که لحظه ای ما را به حال خود وانمی گذارد، با وجود این همه بی مهری ما
مااز خدا تمام دنیای خود را می خواهیم و اگر به خواسته مان نرسیم تمام آسمان و زمین را به هم می دوزیم
چه خواسته ایم و خدا از ما دریغ کرده؟؟؟
چرا دنیا و خوشبختی و داشتن خدای خوب، فقط در گرو دنیای خوب است نه اعمال و آخرت خوب؟؟
عجب صبری خدا دارد؟؟؟
به قلم مدیروبلاگ
برچسبها: روزه خواری- ارزش- ضدارزش