چه شبهایی در کنار هم بودیم و چه روزهای گرمی
چقدر محبت و لطف دیدم از تو
چه خاطراتی باهم ساختیم...
.
.
.
حالا تو نیستی و من تنهای تنهایم
تو پیچیده در روزمرگی
من غرق در خاطرات
تو گاهی بیاد روزهای خوش آشنایی
من هرلحظه به عشق آن روزها
تو مقاوم در برابر دلتنگی
من تسلیم در برابر دله تنگم
تو راضی به رضای دوری
من شاکی از این همه فاصله
نمیدانم چه تقدیری رقم خورده برایم
اما این بار امیدوارم به دیدارت
برچسبها: دلتنگی-روزمرگی