سفارش تبلیغ
صبا ویژن
آقاسیدبااجازه...
 

 

... در کانادا، دل به دریا زدم که یک آبگوشت

 

وقتی از توی خیابون راه میری، کافیه یه نگا به اطرافت بکنی، شاید تو ام مثل من احساس غربت کنی، احساس می کنی کسی برای لذت از طبیعت، هوای پاک، توجه به الطاف الهی و تفکر در آنها نیومده!!

حواس همه پرت فرد مقابلشه، شاید بیش از پیش تنه می خوری، بیش از گذشته احساس ناامنی می کنی!!همه حواسشون به مارکه لباسته و اینکه کجا خریدی؛ تازه اگه خیلی برات ارزش قائل باشن، وگرنه ازت می پرسن، این لباستو از کجا آوردی!!؟؟

قدیما وقتی مهمون می آومد اون روز بهترین روز بود، همه می نشستن پای حرف بزرگترا، همه جم بودن، یه دیگ بزرگ آبگوشت که نخود و گوشت رو می کوبیدن با یه کاسه ترشی و سبزی.

اونوقت بود که همه چشم براهه مهمون بودن.

میدونی چرا؟؟ چون آدما میرفتن مهمونی برا دیدن هم، نه نشون دادن به هم!!

الانه وقتی حرف از مهمونی میشه تنت میلرزه، تو دلت میگی خدایا کی میره جم کنه این همه فیس و افاده رو، وقتی مهمونی میری، باید مراقب باشی که زیاد نخوری، بد نشینی، شیک باشی و همپای صاحب خونه به نشان تأیید و تشویق سرتکان بدی!! تازه وقتی برمی گردی باید لیست کنی چی خوردی و تو باید دفه بعد چی به لیست اضافه کنی.

باید حساب کنی از چه خریدای واجب باید بگذری تا این مهمونی رو راه بندازی.

انوقت چقدر اسراف میشه، غذاهایی که دور ریخته میشه، کسانی هستن که در طول و عرض زندگیشون به چشم ندیدن و نمی بینن.

 

 

 

 

به قلم مدیروبلاگ

 

 

  




برچسب‌ها: آبگوشت
نوشته شده در تاریخ شنبه 93/5/11 توسط سرباز
تمامی حقوق مطالب برای آقاسیدبااجازه... محفوظ می باشد