مسکینی نزد بخیلی رفت و از او حاجتی خواست.
بخیل گفت: اول تو حاجت مرا روا کن تا من هم حاجت تو را برآورم.
مسکین گفت: حاجت تو چیست؟ گفت: حاجتم این است که از من حاجتی نخواهی.