سفارش تبلیغ
صبا ویژن
آقاسیدبااجازه...
 

 

 

 

در روایت است که در شبی سرد و زمستانی حضرت خضر(ع) از صحرایی عبور می‌کرد و در مسیرش به یک دامداری رسید که در آن چوپانی از گله‌اش نگهداری می‌کرد. این چوپان سگی داشت قوی هیکل که از گوسفندانش محافظت می‌کرد. حضرت خضر(ع) از آن چوپان خواهش کرد که شب را در کنارش بماند و چوپان علیرغم اینکه ایشان را نمی‌شناخت با درخواستش موافقت کرد. 

چوپان برای شام شیر برنج تدارک دید و مشغول درست کردن آن شد. در این هنگام سگ گله شروع به زوزه کشیدن نمود و در جواب این زوزه گرگی از بالای کوه نیز زوزه کشید. این عمل چندین بار تکرار شد تا اینکه شیر برنج حاضر شد.

آن حضرت از چوپان خواست که تمام غذا را به سگ بدهد تا شکمش سیر گردد. چوپان از این درخواست میهمانش متعجب شد و در ابتدا مخالفت نمود تا اینکه با اصرار حضرت خضر(ع)، با درخواستش موافقت کرده و کل شیر برنج را به سگ داده و خودشان شب را با لقمه نانی سر نمودند.

با فرا رسیدن صبح، چوپان متوجه شد که جسد گرگی قوی هیکل در نزدیکی جایگاه گوسفندانش روی برفها افتاده است. بسیار شگفت زده شده بود از قدرت سگ و  رمز و رازی که در پیشنهاد میهمانش وجود داشت.

از میهمان خواست که رازی را که شب گذشته در پیشنهادش بود را برایش بازگو کند. آن حضرت پس از معرفی خود عنوان نمود که شب گذشته هنگام درست کردن شیر برنج، سگ و گرگ برای همدیگر خط و نشان میکشیدند. گرگه می‌گفت که در طول شب از غفلت و خواب سگ استفاده کرده و گله را تار و مار و غارت خواهد نمود و سگ نیز در جوابش می گفت که اگر چوپان شیر برنجی را که مشغول درست کردنش است به او بدهد و شکمش سیر گردد، اجازه چنین کاری را به گرگه نخواهد داد و نتیجه همان شد که می بینید.


 



نوشته شده در تاریخ پنج شنبه 93/10/11 توسط سرباز

 

درویشی تهی‌‌ دست از کنار باغ کریم خان زند عبور می‌کرد . چشمش به شاه افتاد و با دست اشاره‌ای به او کرد . کریم خان دستور داد درویش را به داخل باغ آوردند .


کریم خان گفت : این اشاره‌ های تو برای چه بود ؟
درویش گفت : نام من کریم است و نام تو هم کریم و خداهم کریم .


آن کریم به تو چقدر داده است و به من چی داده ؟کریم خان در حال کشیدن قلیان بود ؛ گفت چه می‌خواهی ؟
درویش گفت : همین قلیان ، مرا بس است !چند روز بعد درویش قلیان را به بازار برد و قلیان بفروخت .خریدار قلیان کسی نبود جز کسی که می‌ خواست نزد کریم خان رفته و تحفه برای خان ببرد ! پس جیب درویش پر از سکه کرد و قلیان نزد کریم خان برد!روزگاری سپری شد. درویش جهت تشکر نزد خان رفت .


ناگه چشمش به قلیان افتاد و با دست اشاره‌ای به کریم خان زند کرد و گفت : نه من کریمم نه تو ؛ کریم فقط خداست ، که جیب مرا پر از پول کرد و قلیان تو هم سر جایش هست . . .

 



نوشته شده در تاریخ سه شنبه 93/10/9 توسط سرباز

 

آهنگری با وجود رنجهای متعدد و بیماری اش عمیقا به خدا عشق می ورزید. روزری یکی از دوستانش که اعتقادی به خدا نداشت،از او پرسید
تو چگونه می توانی خدایی را که رنج و بیماری نصیبت می کند، را دوست داشته باشی؟ 


آهنگر سر به زیر اورد و گفت:
وقتی که میخواهم وسیله آهنی بسازم،یک تکه آهن را در کوره قرار می دهم.سپس آنرا روی سندان می گذارم و می کوبم تا به شکل دلخواه درآید.اگر به صورت دلخواهم درآمد،می دانم که وسیله مفیدی خواهد بود،اگر نه آنرا کنار میگذارم.


همین موصوع باعث شده است که همیشه به درگاه خدا دعا کنم که خدایا ، مرا در کوره های رنج قرار ده ،اما کنار نگذار




برچسب‌ها: داستان
نوشته شده در تاریخ سه شنبه 93/10/9 توسط سرباز

 

 

پاسداشت حماسه نهم دی، پاسداشت خون شهدای دفاع از ولایت، پاسداشت خون شهدای هسته ای و اعلام حمایت از انقلاب اسلامی و آرمان های بلند آن است که ان شاء الله امسال نیز چون سال های گذشته با حضور پر شور احاد مختلف مردم، عزمت و اقتدار نیروی مردمی را در کنار نیروی های نظامی در آب های نیلگون خلیج فارس در رزمایش محمدرسول الله نشان خواهد داد.



نوشته شده در تاریخ دوشنبه 93/10/8 توسط سرباز
نامحرم



برچسب‌ها: نامحرم- سخن گفتن
نوشته شده در تاریخ یکشنبه 93/10/7 توسط سرباز
نوشته شده در تاریخ یکشنبه 93/10/7 توسط سرباز

 

 

کم کم نزدیک می شویم به روزی که محال است فراموش شود. 9 دی سال 88 نقطه عطفی بود برای ایران اسلامی

یادتان هست روزهای دلهره و شب های تشویش برای معاندان نظام

آنان فریب خوردگانی بیش نبودن که بازیچه؛ بازی گردانی اجنبی ها شده بودند. آن روزها سپاه حق و باطل در مقابل هم قرار گرفتن. حقی که در صدر آن اسلام بود و باطلی که ار صهیونیست و امریکا سرچشمه می گرفت.


 

سال 88 شوکی بود برای بیدارکردن آنان که سردرگریبان کرده و مواضع خود را مشخص نمی نمودند. این سال فهماند به دشمن که گرچه، جوانان ایران اسلامی شلوار جین به تن دارند و جوانی می کنند اما هوشیارند و به موقع در صحنه.

سال 88 با بصیرت مردم شریف ایرانِ همیشه سرفراز، به 9 دی؛ روز بصیرت تبدیل شد.

 

 

 

 


به قلم مدیروبلاگ




برچسب‌ها: 9دی- معاندان- نظام- سال88
نوشته شده در تاریخ شنبه 93/10/6 توسط سرباز

 

 

خرافات از نظر اسلام و قران

خرافه گرایی که موجب پایبندی به سنت اجدادی است موجب پس زدن دین و روش  تازه و روی گردانی از ان است چنانکه پیامبر اسلام برای زدودن خرافات از ذهن مردم کسانی را به دیار ها می فرستاد تا انها را اماده کنندو افسانه  هایی را که حاصل تحریف دین های گذشته بود و در ذهن مردم باقی مانده ،از سر انها بیرون کند :

"بزرگترین سد در برابر پیشرفت ایین اسلام همان افسانه ها بود و از این جهت پیامبر با تمام قدرت می کوشید که اثار جاهلیت را که همان افسانه ها و اوهام بود از میان بر دارد . هنگامیکه معاذبن جبل را به یمن اعزام نمود به او چنین دستور داد :وامت امر الجاهلیه الاماسنه الاسلام و اظهر امر الاسلام کله صغیره و کبیره . یعنی ای معاذ اثار جاهیلیت و افکار و عقاید خرافی را از میان مردم نابود کن و سنن اسلام را که همان دعوت به تفکر و تعقل است زنده نما"


مقابله قران با خرافات

"در میان جاهلی معمول بود که بر بعضی حیوانات علامت و نامی گذاشته در خوردن گوشت و شیر ان حیوانات و چیدن پشم و سوار شدن بر پشت انها ر ا ممنوع می ساختند و این حیوانات را رها می نمودند . ما جعل الله من بحیره و لا سائبه و لا وصیله و لا حام و لکن الذین کفروا یفترون علی الله الکذب و اکثرهم لا یعقلون .( مائده /103)

در این ایه نامهایی که بر این حیوانات می گذاشتند ذکر شده است . اینها حیواناتی است که برای خوشنودی خدا رها کرده از انها استفاده نمی کردند و خدا از اینکار که موجب اتلاف مال و ازار حیوان است منع می کند .


ادامه مطلب...


برچسب‌ها: خرافات- مقابله قرآن

نوشته شده در تاریخ جمعه 93/10/5 توسط سرباز

 

 

ادامه نسل انسان چگونه بود؟ و فرزندان حضرت آدم(ع) با چه کسانی ازدواج کردند؟ و احادیث در این‌باره بر چه چیزی دلالت می‌کنند؟

بر اساس منابع روایی و دیدگاه گروهی از مفسّران؛ نسل فعلی انسان نه از هابیل است و نه از قابیل، بلکه از فرزند دیگر حضرت آدم(ع) به‌نام شیث است.
اما درباره ازدواج فرزندان آدم(ع) در میان دانشمندان اسلامی دیدگاه‌هایی وجود دارد و هر کدام برای خود دلایلی از قرآن کریم و روایات ذکر کرده‌اند که در این‌جا به‌طور گذرا اشاره می‌شود:


1. برادر با خواهر ازدواج کرده است و چون در آن زمان هنوز قانون تحریم ازدواج خواهر و برادر از طرف خداوند قرار داده نشده بود و راهی هم برای بقای نسل بشر غیر از این راه وجود نداشت، از این جهت اشکالی وارد نیست.


2. چون ازدواج فرزندان آدم با یکدیگر ممکن نبوده، آنان با دخترانی از نژاد و نسل دیگر که در روی زمین بودند ازدواج کردند، بعداً که فرزندان آنها با هم پسر عمو شدند زناشویی میان خود آنان صورت پذیرفت. این نظر را نیز بعضی از روایات تأیید می‌کنند؛ زیرا نسل آدم نخستین انسان روی زمین نبوده، بلکه پیش از او نیز انسان‌هایی در زمین زندگی می‌کرده‏اند.
البته به نظر می‌رسد که نظریه اوّل با ظاهر قرآن سازگارتر باشد؛ همان‌طور که عده‌ای از مفسّران - مانند علامه طباطبایی(ره) - نیز آن را می‌پذیرد.

در مورد استمرار نسل انسان و ازدواج فرزندان حضرت آدم(ع) اختلاف نظر وجود دارد. علت اصلی این اختلافات، وجود روایات مختلف و گاه متناقض است که سبب اختلاف آرا در این موضوع گشته است. در اینجا برای نمونه به ذکر چند روایت بسنده می‌شود.


استمرار نسل انسان و ازدواج فرزندان حضرت آدم(ع) از نگاه روایات

ادامه مطلب...


برچسب‌ها: هابیل- قابیل- آدم- حوا-

نوشته شده در تاریخ پنج شنبه 93/10/4 توسط سرباز

 

آقا کبوتر دلم در حیاط حرم منتظر است...


آقا هوا سرد است....


....اذن دخولش نمی دهی؟!!

 




برچسب‌ها: اذن دخول
نوشته شده در تاریخ سه شنبه 93/10/2 توسط سرباز
<   <<   21   22   23   24   25   >>   >
تمامی حقوق مطالب برای آقاسیدبااجازه... محفوظ می باشد