دلتنگ حرمی هستم که
هرگز آن را ندیده ام
دلتنگ آقایی هستم که
فقط او را شنیده ام
دلتنگ دو حرم
دلتنگ بین الحرمینم
.....
دلتنگ اشک
دلتنگ آه
این دلتنگی، مثلی ندارد
ناب ناب است
ندیده عاشق شدن
به قلم مدیروبلاگ
برچسب‌ها: حرم- بین الحرمین
|
آقاسیدبااجازه... |
 
|
دلتنگ حرمی هستم که هرگز آن را ندیده ام دلتنگ آقایی هستم که فقط او را شنیده ام دلتنگ دو حرم دلتنگ بین الحرمینم ..... دلتنگ اشک دلتنگ آه این دلتنگی، مثلی ندارد ناب ناب است ندیده عاشق شدن
به قلم مدیروبلاگ برچسب‌ها: حرم- بین الحرمین نوشته شده در تاریخ دوشنبه 94/8/4 توسط سرباز
سینه ام شده سنگین، حسین ظرفیت من کم است یا مصیبت تو بس عظیم
برچسب‌ها: حسین جان- مظلومیت نوشته شده در تاریخ جمعه 94/8/1 توسط سرباز
امام زمان جونم چقدر تنهایی، تنها تر از حسین امام حسین تو کربلا 72 نفر فدایی داشت امام حسین تو کربلا زینب داشت امام حسین دشمن روبروش بود امام حسین هرکی کنارش بود محبش بود . امام زمان جونم چقدر تنهایی چقدر بغض داری تاکی میخای خون گریه کنی تا کی بین ما بگردی و تنها باشی تا کی میخای مارو دعا کنی ما ادعا می کنیم اگر اهل عمل بودیم الان نماز ظهر عاشورا رو به تو اقتدا می کردیم حی علی الصلاه
نوشته شده در تاریخ یکشنبه 94/7/26 توسط سرباز
در آستانه محرم شعرم رو تقدیم میکنم به بانوی صبر حضرت زینب سلام الله علیها شعر در سال 82 سروده شده زینب دختری من می شناسم دختر شیرخداست دختر دخت پیمبر، مصطفی ست زینبی که صاحب مهر و وفاست خواهر بی سر، حسین کربلاست زینبی من می شناسم با برادر خواهر است گاه با او به سان مادر است زینبی من می شناسم، با صبر ایوب آشناست دختری با غصه و غم هم صداست زینبی که غصه دار کربلاست غصه دار، مادران و بچه هاست زینبی که شاهد جور و جفاست شاهد سرها بروی نیزه هاست زینبی من می شناسم، قد او دولا شده گیسوان چون شبش، دریا شده زینبی که یاور سجاد است خطبه هایش همچو اجداد است زینبی من می شناسم ای خدا کز برایش بیش از این دارم ثنا ای خدا ما را به راهش ره نما راه او باشد طریق انبیاء
برچسب‌ها: عاشورا- محرم- حضرت زینب- صبر- کربلا نوشته شده در تاریخ چهارشنبه 94/7/22 توسط سرباز
 یک کاروان دل به سویت تو رهروی سوی فردا دارد می آید محرم ماه پر از یاد مولا دارد می آید محرم ماه مساجد، تکایا ماه غم و اشک و ماتم بر غربت ابن زهرا دارد می آید محرم ماه همیشه سیه پوش ماهی که هر انقلابی از یاد آن گشته پرجوش دارد می آید محرم ماه وفا قدر عباس ماه شکوه و حماسه و قله ی عقل و احساس دارد می آید محرم ماه حسین و علمدار هیهات از هرچه ذلت از زندگانی چو مردار هیهات از هرچه بیعت با هر یزید زمانه از مسلک اهل کوفه از اشک بی پشتوانه دارد می آید محرم و کربلا کل دنیاست شمر و اباالفضل و هانی نقش من و تو همین هاست باید که خود را بیابیم ما در کدامین سپاهیم؟ یا در عمل اهل حقیم یا آنکه اهل تباهیم برچسب‌ها: محرم- عاشورا نوشته شده در تاریخ سه شنبه 94/7/21 توسط سرباز
حسین جان یه باره دیگه مُحرَمت آومد یه باره دیگه سیاه پوش شدن سیاه شد دلهامون برات افکارمون رخت سیاهه، دوری از گناه رو به تن کرد حسین جان بخواه و میخوایم این جامه رو هرگز از تن در نیاریم همیشه دلمون سیاه پوش گناه نکردن باشه
به قلم مدیروبلاگ برچسب‌ها: عاشورا- رخت سیاه نوشته شده در تاریخ سه شنبه 94/7/21 توسط سرباز
چهار سال گذشت چهارسالی که هر روزش را، هر ثانیه ش را و هر لحظه اش را با یادت زندگی کردم عجیب انسان، ناشناختنیست عجیب سخت است لحظه لحظه اش را به خاطر می آورم و چقدر خاطرت برایم عزیز است عاشقی را با تو آموختم سر دادن برای سردار را با تو تجربه کردم و چه تجربه زیبایی بود لبت همیشه زیبنده به لبخند دلت همیشه به جوانان ایران اسلامی گرم و ایمانت راسخ فرمانده اللهم احفظ قائدنا امامنا خامنه ای
به قلم مدیروبلاگ برچسب‌ها: امام خامنه ای نوشته شده در تاریخ دوشنبه 94/7/20 توسط سرباز
هو هوی باد شر شر باران صدای موج دریا گرمای آفتاب طلوع و غروب خورشید هریک حکایتی دارد از ثنای خالق همه شان از بالا به پایین می آیند از عرش به فرش مینشینند تا نشان دهند، همه چیز جز خدا فانیست هرکس به زبان خود می گوید . . . چرخش فلک آرامش به وقت خواب شور، به وقت بیداری نفس های بیصدای موجودات هرلحظه نو بودن زندگی هر آن، نزدیک شدن به پایان حکایتها دارد حکایت از وجود خالقی بزرگ به وسعت بی منتها . . . و ای خالق ثناگویان بی پایان و ای بی متنها مرا دریاب
بِسمِ الله الرّحمنِ الرّحیم ربنا اتنا فی الدنیا حسنه و فی الاخره حسنه و قنا عذاب النار پروردگارا در دنیا و آخرت به ما نیکی و احسان فرما و ما را از عذاب آتش دوزخ مصون بدار. بقره آیه 201
به قلم مدیروبلاگ برچسب‌ها: حکایت- باد- ابر- چرخ و فلک نوشته شده در تاریخ یکشنبه 94/7/12 توسط سرباز
نوشته شده در تاریخ چهارشنبه 94/7/1 توسط سرباز
“در سالهای گذشته یک خانم میانسالی که جثه ی ضعیفی داشت و پسر خود را به پشت خود بسته بود، از مسیر چناران به سمت مشهد مقدس و با پای پیاده حرکت می کرد، پسر این زن از دو دست و دو پا فلج کامل بود. این زن وقتی به استراحتگاه ما رسید، به همراه پسر خود در ایستگاه توقف و استراحت کردند و سپس به حرکت خود ادامه دادند، سال بعد همان خانم با همان لباس و همان هیبت دوباره از این مسیر می گذشت ولی پسری در پشت او نبود،وقتی او را دیدیم از او پرسدیم که شما سال گذشته یک پسری را به پشت خود بسته بودی و به مشهد می رفتی،اون پسر کی بود؟” “زن با زبان ساده جواب داد : آره مادر جان ،آن فرزند من بود و فلج بود ،سال گذشته وقتی به مشهد رسیدیم رفتم به پشت پنجره فولاد و پسر را از پشت خودم جدا کردم و به امام رضا (ع) گفتم ، یا امام رضا (ع)، دیگر نمیتونم ادامه بدم، خسته شدم .کمر من شکست،با این پسر فلج هر سال پیاده به مشهد میام.” این دربان حرم امام رضا (ع) می گوید: زن با همان زبان ساده با امام رضا صحبت می کرد که بعد از مدت کوتاهی پسر بر روی دو پای خود ایستاد و شفا پیدا کرد. مشتاقیان با تاُکید بر اینکه تمامی عکس های این زن به همراه فرزندش، قبل از شفا و بعد از شفای فرزندش در ایستگاه استراحتگاه وجود دارد گفت: چیزی که در این مسیر و در بین زائران پیاده دیده می شود بحث معرفتی است که به صورت ظاهری قابل مشاهده و دیده شدن نیست، زائران خانم بسیاری هستند که با فرزندان کوچک و شیر خوار خود که در بغل و یا در کالسکه دارند از این مسیر عبور می کنند. خانمی بود که می گفت 13 سال بود که بچه دار نمی شدیم و به برکت این سفر پیاده صاحب بچه شدیم و خداوند به ما فرزند عنایت کرد. برچسب‌ها: شفا- امام رضا- فلج نوشته شده در تاریخ جمعه 94/6/27 توسط سرباز
|
 |
 |
||
